قرار دل بی قراران
مسیر مسیح بهاران کجاست؟ | صفا گستر لاله زاران کجاست؟ |
رگ و ریشه لاله از هم گسست | گل اندیشه سربداران کجاست؟ |
زسرگشتی، جان سرگشته ام | قرار دل بی قراران کجاست؟ |
سرم را شده ابر خون سایه بان | نشانی زالماس باران کجاست؟ |
در این دشت دل گیر یأس آفرین | نوای خوش آبشاران کجاست؟ |
زمین گشته بت خانه بت گران | تبردار ایمان تباران کجاست؟ |
من و انتظار و شب بی کسی | خدایا دگر یار یاران کجاست؟ |
گلِ نرگسِ آفتابی جبین | امیددلِ شب شکاران کجاست؟ |
احد ده بزرگی
پیرهن صبر
طعنه از دشمنت ای دوست شنیدن تا کی؟ | به بدن پیرهن صبر دریدن تا کی؟ |
پیش رو بودن و روی تو ندیدن تا کی؟ | بار هجران تو بردوش کشیدن تا کی؟ |
غلام رضا سازگار (میثم)
بهار سبز نورانی
بهارسبزِ نورانی نگاهم می کنی امشب | امید روح انسانی، نگاهم می کنی امشب |
من آن مجموعه عشقم پریشان حال و دل خسته | که رفته رو به ویرانی، نگاهم می کنی امشب |
مرا از میکده سهمی نمانده غیر آه و غم | در این وقت پریشانی، نگاهم می کنی امشب |
دو چشمم اشک می بارد هوای دیدنت دارد | زچشمم گرچه پنهانی، نگاهم می کنی امشب |
نگاهم کن عطش سوزم دلم را بر تو می بندم | تو ای شوق مسلمانی نگاهم می کنی امشب |
من از شوق لقایت تا ابد، با شور می خوانم | که ای دلدار پایانی، نگاهم می کنی امشب |
مهدی طهماسبی دزکی
باز هم درگیرِ مشقی دیگرم
امشب از هرشب ببین! عاشق ترم!
امشب از هر شب تو زیباتر شدی
در خیالاتم اهوراتر شدی!
ای خدای شعرم اینجا حاضری
در رکودِ شعر گفتن شاعری
خلوتم پُر می شود از بوی تو
باز چشمانِ من و جادوی تو!
کاشکی می شد نگهبانت شوم
من بلاگردانِ چشمانت شوم
لحظه ای تاخیر کن در شعرِ من
مشق عشقِ امشبم را خط بزن
قُلّکِ احساسِ من وقفِ تو بود
حیف اما سکه ها کافی نبود!
بی تو شمعِ آرزوها دود شد
قصرِ رؤیاهای من نابود شد
بعد تو یعنی دلم دل می شود؟!
مثنویِ عشق کامل می شود؟؟!!
بي تو اينجا نا تمام افتاده ام
پخته اي بودم که خام افتاده ام
گفته بودي تا که عاقلتر شوم
آه ، مي خواهي مگر کافر شوم
من سري دارم که مي خواهد کمند
حالتي دارم که محتاجم به بند
کاشکي در گردنم زنجير بود
کاشکي دست تو دامنگيربود
من جهان را زير وبالا کرده ام
عشق خود را در تــــــو پيدا کرده ام
به من حرفی بزن امشب
نذار تنها بمونم باز
بیا برگرد به آغوشم
که من غرق نیازم باز
بیا آروم آهسته
بگو عشق تو وجودت هست
بیا با من بمون عشقم
که عشق ما هنوز زندست
نذار این روزگاره تلخ
بخنده به سروپامون
بیا پیشم که اون میگه
دوباره از جداییمون
همیشه ما باهم باشیم
نه مثل نور و تاریکی
مثاله روح و یک جسم شیم
منو تو باز بشیم یکی
شاعر : میلاد جانمحمدی
بیا یار مهربونم
کی میگه بی تو می مونم
بیا یار مهربونم
نمیخام بی تو بمونم
توی این فضای خونه
دل من میشه دیوونه
واست آهنگی می سازم
با یه شعر عاشقونه
بی تو من نفس ندارم
بی تو کار و کس ندارم
بی تو من میشم دیوونه
ای تو بهترین بهونه
ناز آن چشمی که سویش مال ماست
ناز آن چوپان که سازش مال ماست
از آن یاری که قلبش یاد ماست

اگه سلطنت بلد نباشم سلطنت نميکنمٍ اگه زندگي بلد نباشم زندگي نميکم اما اگه دوست داشتن رو بلد نباشم به خاطره تو ياد ميگيرم !
یادته اون لحظه ها که دست تو دست هم بودیم...
چه خنده هایی..
چه لحظه هایی..
چه روزای خوبی.....
حالا این فاصله بین منو تواه...اما دلامون پیش همه...مثه همیشه دست تودست هم...
همه روزا روزای خوبن وقتی دلامون عاشقه همن
بعضی وقتا که دلم میگیره...
میخوام تموم این فاصله های بین منو تو
بشه قد یه نقطه...
بیامو تو آغوشت گم شم
.
چه لذتی داره...
این بار که آمدی
دستانت را روی قلبم بگذار
تا بفهمی این دل با دیدن تو نمی تپد
میلـــرزد...
ﺗﻨﻬﺎﻳﻰ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﺳﺨﺖ ﻧﻴﺴﺖ ... !
ﻭﻟﻰ ﻭﻗﺘﻰ ﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﺭﺍﻫﻮ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﻴﻢ ،
ﺗﻨﻬﺎﻳﻰ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﺧﻴﻠﻰ ﺳﺨﺘﻪ ...
صادقانه اعتراف ميكنم به خيانت!وقتي نبودي باخيالت بودم
دوست داشتنت گناه باشد یا اشتباه
گناه میکنم تو را حتی به اشتباه . . .
اندوهی برای من نیست
چون
آنکه مرا دوست دارد اگر هزار دلیل برای رفتن باشد
رهایم نخواهد کرد
او یک دلیل برای ماندن خواهد یافت . . .
ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﯾﻪ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺍﺯﺵ ﻣﯿﺎﺩ ﺣﺘﯽ ﻗﺒﻞ
ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺪﻭﻭﻧﯽ ﭼﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺎﺩ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺖ،
ﻫﻤﯿﻨﮑﻪ ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻬﺖ ﻓﮏ ﻣﯿﮑﺮﺩﻩ ﻭﺍﺳﺖ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯽ
ﺍﺭﺯﻩ
هیــچ چیز دلنشین تر از این نیست که:
مدام نامت را صدا بزنم...
با یک علامت سؤال"؟"
و "تـــو" با حوصله جواب بدهی...
جـــــان دلـــــم!؟
♥♥♥♥
یه وقت هایی میرسه که نه یادش آرومت میکه نه عکسش
فقط باید خودش باشه
فقط خودش...
♥♥♥♥
میدونی ...
من عاشق بارون نبودم !!!
از وقتی عاشقش شدم که وقتی با تو قدم میزدم معنای خیس شدنش رو فهمیدم...
.
.
تنها کسی هستی که من بدجور بهت وابسته شدم
تنها کسی هستی که من از نبودت خسته شدم
تنها کسی هستی که من عاشق و دیوونت شدم
مثل تو هیچکسیُ من هیچ جای دنیا ندیدم
کــاش تــوی ایــن جــاده یه تابلــو نصــب میکــردن
واســه دلخــوشــیم…!!
“” تــــــــو “”
دو کیــــلومــــتر…!
یاد چشمهایت،
هنوز هم،
آتشم می زند...
چه حقیرست این زمستان،
با تمام سرمایش. . .
تـــو را دوست میدارم . . .
چه فـرق مى کند که چـــــــــــــــرا ! ؟
یــــــــــــا از چــــــــــــه وقـت!
یـا چطـور شـد که . . . !
چه فـــــــــــــــرق میکـند ؟!
وقتى تــو بـایـد بــــــــــــــاور کنـى . . . که نمـى کـــــــــنى ( ! )
و من بــایـد فـرامـــــــــوش کــنم . . . کـه نمـــــى کـــــنم ( ! )
√ دیوانه ام می كند ...!
فكر اینكه .. زنده زنده .. نیمی از من را .. از من جدا كنند !
لطفا ... تا زنده ام بــــــــــــــــــمان.....